گفتگوی دکتر محمدحسین پناهی با رادیو فرهنگ
آقای دکتر به عنوان اولین سوال اصلاً مفهوم وحدت همدلی و همزبانی دولت و ملت چه هست؟
- من اولاً اشاره کنم به اینکه اهمیت این موضوع در کجاست و بعد در رابطه با مفهومسازی این موضوع توضیحاتی ارائه بدهم. سال جاری را رهبر معظم انقلاب به عنوان سال همدلی و همزبانی دولت و ملت اعلام کردند و این خود نشان دهنده اهمیت موضوع همدلی و همزبانی بین دولت و ملت هست که تحت عنوان سال انتخاب شده است. و همه آنهایی که در مسائل اجتماعی میاندیشند و تحقیق میکنند، میدانند که یکی از مهمترین مباحث در هر یک از جوامع امروزی موضوع نوع رابطهای است که بین دولت و مردم (یعنی ملت) برقرار است. با توجه به اینکه این موضوع که اگر در جامعهای هماهنگی و همدلی و همزبانی بین دولت و ملت برقرار شود، باعث رشد و توسعه و پیشرفت آن جامعه میشود، و در غیر این صورت آسیبهای اجتماعی سیاسی و فرهنگی زیادی از آن ناشی میشود، موضوع روابط دولت و ملت را انتخاب کردیم؛ و به عنوان یک همایش ملی خواستیم که ابعاد و زوایای مختلف این موضوع مورد بحث قرار بگیرد؛ و به طور اندیشمندانه، تحقیقی و علمی مورد بررسی قرار گیرد، تا اولاً ما ببینم که رابطه دولت و ملت در وضع موجود چگونه است، در گذشته چگونه بوده، و چه کاری میتوانیم بکنیم که این رابطه در آینده بهتر و مناسبتر شود.
وقتی ما صحبت از همدلی و همزبانی رابطه دولت و ملت میکنیم در اینجا در واقع صحبت بر این است که خواستههایی که ملت دارند و خواستههایی که دولت دارد یا دولتها دارند، چقدر همسو و هم جهت هستند؛ خواستههایی که در دل مردم هست و از دل مردم برمیآید، و نشاندهنده خواستههای واقعی و عمیق آنها است و نشان دهنده نظام ارزشی آنها است، اگر هم راستا با برنامههای دولت باشد و دولت در آن راستا سیاستگذاری و برنامهریزی لازم را بکند، قاعدتاً ما هم جهتی، هم راستایی و هم دلی دولت و ملت را خواهیم داشت؛ نتیجۀ این همدلی و هم راستایی، هم زبانی و دست به دست هم دادن و کمک کردن به یکدیگر در راستای اهداف کلان کشور است و همین موجب وحدت خواهد بود. اگر ما همدلی و همزبانی را بین دولت و ملت بتوانیم ایجاد کنیم قاعدتاً وحدت ملی تحقق میپذیرد و ما میتوانیم از امکاناتی که در جامعه وجود دارد بهترین بهرهها را ببریم.
آقای دکتر پناهی، دولت و ملت ایران به این همدلی و همزبانی چه نیازی دارند؟
- در واقع همهی دولتها به همدلی و همزبانی با ملت نیاز دارند. همدلی دولت و ملت چیزی است که بدون آن جامعهای نمیتواند در راه پیشرفت توسعه و ارتقای کمی و کیفی زندگی قدم بردارد. بنابراین، در همهی زمینههای زندگی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ... با توجه به اینکه نقش دولت اساسی است، این همدلی و همزبانی میتواند باعث ارتقای وضعیت جامعه شود؛ خلاف این امر، یعنی اگر به جای همدلی و همزبانی شکاف بین دولت و ملت وجود داشته باشد یا حتی گاهی تنش بین دولت و ملت وجود داشته باشد، چنین جامعهای نمیتواند در راه توسعه قدم برداشته و بسیاری از منابع جامعه، که معمولاً هم این منابع محدود هستند، به شکل مطلوب در راستای اهداف جامعه سرمایهگذاری نشده و بسیاری از آنها به هدر خواهد رفت و صرف رفع تنشها بین دولت و ملت خواهد شد. مثلاً فرض کنید در حوزه اقتصادی، که دولت برنامهریزی و سرمایهگذاریهای زیادی میکند که از درآمدها و مالیاتهای همین ملت هست، برای اینکه در زمینه اقتصادی خاصی بتواند کار و تولید ایجاد کند و جامعه در حوزهی اقتصادی در آن زمینه پیشرفت کند، اگر همدلی و همزبانی بین دولت و ملت نباشد، سیاستهایی که دولت در این زمینه طراحی میکند و به اجرا میگذارد مورد استقبال مردم قرار نخواهد گرفت. مردم از آنها پشتیبانی نخواهند کرد یا همکاری لازم را در اجرایی شدن آنها نخواهند کرد و در نتیجه صرف منابع بسیار زیادی به این ترتیب به نتیجه مطلوب نخواهد رسید و جامعه متضرر خواهد شد.
در همهی زمینههای زندگی از جمله در زمینه سیاسی به همین شکل و در زمینههای اجتماعی نیز به همین شکل است. نیاز به همدلی و هم زبانی به حدی زیاد است که واقعا ما میتوانیم بگویم توسعه و پیشرفت یک کشور مرهون همین همدلی و همزبانی بین دولت و ملت است. و به میزانی که بین دولت و ملت افتراق به وجود بیاید ما قاعدتا شاهد مشکلات و مسائل و آسیبهای اجتماعی بسیار زیادی در زمینههای مختلف خواهیم بود.
دکتر پناهی شاید یکی از ضعفهای جدی در روابط بین دولت و ملت در ایران وجود شکاف در ادوار مختلف تاریخی در ایران بوده است؛ درباره این شکاف تاریخی در ایران و زمینههای آن توضیحاتی بفرمایید:
- در کشور ما به هر حال با تاریخ طولانی که دارد و انواع مختلف نظامهای سیاسی در طول این بیش از دو هزار و پانصد سال، قاعدتاً در بیشتر اوقات دولتها خودشان را به مردم تحمیل میکردند و هدف دولتها در راستای استفادهی اقتصادی و بهرهبرداری اقتصادی و گاهاً استثمار مردم بوده است؛ هر چند، در جهت اهداف خودشان البته تلاش میکردند که امنیتی هم برای مردم تأمین کنند، اما غالبا دولتها برآمده از دل مردم و خواستههای مردم نبودند. شاید اینطور هم بشود گفت که اساساً در طول تاریخ امکان این هم وجود نداشت که دولتها بر آمده از مردم باشند و اینکه دولتها نماینده مردم و به معنایی خدمتگذار مردم باشند؛ امروزه گفته میشود این پدیدهای است که نیازمند یک حدی از توسعه اجتماعی اقتصادی و فرهنگی است که جامعه باید به آن حد برسد و بتواند دولتی از دل مردم بربیاد. خوب در طول تاریخ طولانی ما این امکان وجود نداشته و قاعدتاً فاصلۀ بسیار زیادی بین ملت و بین دولت و نظامهای سیاسی بوده، تا میرسیم به این قرن اخیر بعد از انقلاب مشروطه که تلاش شد که این شکاف کمتر شود، و دولت به طور قانونمند برآمده از خواستههای مردم و تا حد زیادی مجری خواستههای مردم و منتخبین مردم باشد؛ به این ترتیب، تلاش شد که با انقلاب مشروطه این رابطه نزدیکتر و دولت و ملت پیوند نزدیکتری داشته باشند، و دولت در راستای خواستههای مردم بتواند عمل کند. اما متاسفانه همانطور که میدانیم این تلاش خیلی تلاش موفقی نبود و عوامل مختلف خارجی و داخلی سبب شدند که این رابطه همساز بین دولت و ملت به وجود نیاید.
نیروهای خارجی استعمارگران و امپریالیستها همیشه تلاش کردند که دولتها را در ایران در راستای خواستههای خودشان قرار بدهند و به این شکل بین مردم و بین دولت همواره شکاف ایجاد شده است. دولتمردان هم تلاش لازم را برای اینکه خواستههای مردم را نمایندگی بکنند نکردند و غالبا اگر مجلسی هم از بعد از دوره مشروطه وجود داشت، که این مجلس بایستی منعکس کننده خواستههای مردم میبود، دولتمردان و دولتهای مختلف تلاش کردند که نوعی مجلس را کارسازی کنند که بیشتر در جهت خواستههای دولتمردان عمل کند، و به این شکل آن نقشی که باید مجلسها داشته باشند، برای نزدیک کردن روابط دولت و ملت، آن هم تحقق پیدا نکرد؛ تا اینکه انقلاب اسلامی که ما اخیراً در آستانهی سی و هفتمین سالگردش بودیم رخ داد. با انقلاب اسلامی ما وارد یک فاز جدید از رابطه دولت و ملت شدیم و دولت بر آمده از خواستههای مردم و اهداف و ایدهآلهای مردم شد و به این ترتیب ما وارد یک فاز جدیدی شدیم که رابطه دولت و ملت قاعدتاً در مقایسه با گذشته بسیار نزدیکتر و بهتر شد، و هماکنون در حال رفع شکافها در این زمینه هستیم.
اگر در طول تاریخ نگاه کنیم متاسفانه در بیشترین بخش تاریخ، دولتهای کمی داشتیم که برآمده از خواسته مردم و در واقع دولتمردان بر آمده از دل مردم باشند، و خواستههای مردم را بخواهند دنبال کنند و سیاستهایشان در راستای اهداف مردم باشد؛ چنین چیزی را ما کمتر داشتیم تا انقلاب اسلامی و دورهی اخیر که در اینجا یک تلاش جدی در این راستا میبینیم که اتفاق افتاده است. ولی این به این معنا نیست که سابقه و موروث ناهمگونی که ما به ارث بردیم یک شبه از بین رفته و ما الان شاهد همگونی و هم دلی لازم بین دولت و ملت در همه زمینهها باشیم. باید تلاش بیشتری بکنیم که با مطالعات دقیقتر و علمی در زمینههای مختلف این نوع رابطهای که بین دولت و ملت وجود دارد را بشناسیم و بررسی کنیم؛ و عواملی که باعث میشود این رابطه، رابطه همگون و همدلانهای نباشه را بشناسیم و در جهت رفع موانع این و تحقق همدلی و همزبانی بیشتر در آینده سیاستگذاری کنیم.
رابطه دولت و ملت در زمینههای فرهنگی چه تاثیری میتواند داشته باشد؟
- اگر بگویم حوزه فرهنگ مهمتر از اقتصاد هست شاید بیراه نگفته باشم و امروز ما میدانیم که نقش فرهنگ در جوامع بسیار جدی تلقی میشود و عامل اصلی ارتقا یک ملت و یک مملکت این حوزهی فرهنگی تلقی میشود، بنابراین وضعیت فرهنگی جامعه تعیینکننده وضعیت توسعه و پیشرفت و حال و آینده کشورها هستند و آن هم فرهنگ به معنای جامع کلمه. بنابراین، اگر در این زمینه هم ما بین دولت و ملت همراهی لازم را داشته باشیم خواهیم توانست که یک نوع از کیفیت و شیوه زندگی را برای جامعه و مردم فراهم کنیم، که عامل رشد و تعالی و ارتقا و کمال آنها و احساس رضایت و سعادتمندی آنها شود، در غیر این صورت ما مشکلات جدی خواهیم داشت. فرهنگ در واقع بستری است که انسان در آن رشد پیدا میکند؛ در آن انسانیت خودش را پیدا میکند، اهداف خودش را در آن پیدا میکند و راه و رسم زندگی را میآموزد و در واقع آن را تعیین کننده اهداف اصلی زندگی خودش قرار میدهد. بنابراین وقتی ما از فرهنگ صحبت میکنیم به یک معنایی از همهی ابعاد زندگی خودمان صحبت میکنیم، و کم و کیف این وضعیت فرهنگی به همهی این ابعاد بر میگردد. ما در اینجا باید ببینیم که نقش ملت در حوزهی فرهنگ و نقش دولتها در حوزهی فرهنگ چگونه باید باشد تا اینها بتوانند با هم همراهی کنند و منجر به یک زندگی با کیفیت و تعالیبخش شوند.
فرهنگ را ما از بدو تولد میآموزیم، در خانواده بخشی از فرهنگ را یاد میگیریم و بعد وارد مدرسه میشویم و در نظام آموزشی بخش دیگری از فرهنگ را فرا میگیریم و درونی میکنیم. این فرایند ادامه پیدا میکند تا مراحل بعدی نظام آموزشی؛ و بعد در نظام رسانهای و در حوزهی ارنباطی بخشی از فرهنگ را میآموزیم؛ یا تولید یا باز تولید میکنیم و در آن بستر زندگانی خودمان را شکل میدهیم. بنابراین، انسانها خواهناخواه درگیر تولید فرهنگ و بازتولید فرهنگ و مصرف فرهنگ هستند. هر چه کالایی که تحت عنوان فرهنگ مصرف میشود، بهتر تولید شود، بهتر درونی شود و بهتر عرضه و توزیع شود وضعیت جامعه از لحاظ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رشد و توسعه بهتری پیدا میکند.
بنابراین، بخشی از این تولید فرهنگی توسط خود مردم اتفاق میافتد. اما، بخش دیگری از این فرهنگ تحت تأثیر دولت و سیاستهای دولتی قرار دارد. دولت نقش مهمی در تولید فرهنگ و بازتولید فرهنگ و توزیع فرهنگ ایفا میکند. ما امروز در رادیو داریم صحبت میکنیم؛ رادیو یک تشکیلاتی است که امروز نیاز به سرمایهگذاری زیادی دارد که برنامههای خوبی تولید کند و تحویل مردم بدهد. تلوزیون هم همینگونه است و سایر دستگاههای ارتباطی که بخشی از فرهنگ جامعه را در جامعه توزیع میکنند، تولید میکنند و در واقع مردم آن را مصرف میکنند، به همین ترتیب هستند. اگر سرمایهگذاریهای لازم، برنامهریزی مناسب و ایجاد تخصصهای لازم در زمینه فرهنگی اتفاق نیفتد، قاعدتاً محصولی که مردم باید آنرا مصرف کنند و از مصرف کردن آن فرهیختهتر شده، رشد کنند، و دانش و معلومات و شیوه زندگی بهتری پیدا کنند، حاصل نخواهد شد، و در نتیجه آن صلابتی که باید در جامعه داشته باشیم، افرادی قوی و با هویت ملی و فرهنگی و دینی بتوانند به زندگی خودشان ادامه دهند نخواهیم داشت. چنین افرادی ممکن است در فضایی قرار بگیرند که احساس ضعف و احساس خودکمبینی و احساس انواع بحرانهای هویتی یا بحرانهای فرهنگی را بکنند. بنابراین، نقش دولت و ملت در همدلی و همراهی بین آنچه که فرهنگ میگویم و تولید فرهنگی و تأمین نیازهای فرهنگی جامعه مهم است، یعنی باید سیاستهای دولت در جهتی بتواند عمل کند که نیازهای واقعی ملت را بتواند تأمین کرده؛ و مردم هم از دولت، خواهان تأمین چنین نیازهایی باشند، تا اینها با هم پیوند خورده تا ما بتوانیم شیوه زندگی مناسب و بستر مناسب زندگی انسانها برای ارتقا کمی و کیفی زندگی آنها فراهم کرده و بتوانیم یک جامعه پیشرفته و موفق داشته باشیم.
آقای دکتر پناهی برای صحبت پایانی در خدمت شما هستیم و صحبت های پایانی شما را میشنویم.
- من خوشحالم که در این برنامه شرکت کردم تا با شنوندگان عزیز در رابطه با این موضوع مهم که رایطه بین دولت و ملت هست صحبت کنم و این اطلاعرسانی را به محضر مردم عزیزمان داشته باشم که ما در دانشگاه علامه طباطبائی که بزرگترین دانشگاه علوم انسانی کشور هست در راستای اهداف کلان کشور که بهبود رابطهی دولت و ملت در جامعه هست تدبیری کردیم؛ که قدم در راه فهم بهتر و دقیقتر رابطه دولت و ملت برداریم و این راه را انشاءالله در همایشهای بعدی ادامه بدهیم، تا به حول قوهی الهی بتوانیم شناخت بهتر و درستتر در زمان حال و از گذشته داشته باشیم و در جهت بهبود رابطهی دولت و ملت در آینده قدمهای موثری برداریم. طبیعی است که رابطه دولت و ملت هر چقدر هماهنگتر، منسجمتر، و همدلانهتر باشه ما جامعهای سعادتمندانهتر، رضایتبخشتر و زندگانی با کیفیتتری خواهیم داشت؛ و توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی میتواند حاصل این روابط بین دولت و ملت باشد.
ما در این همایش محورهای مختلفی را مد نظر دادیم که هر یک بخشی از رابطه بین دولت و ملت را مد نظر دارد. مثلاً نقش نخبگان و رابطه دولت و ملت، و رابطه دولت و زنان و خانواده، جایگاه جامعه مدنی در رابطه بین دولت و ملت، نقش تشکلهای سیاسی در رابطه بین دولت و ملت، و مسائل دیگر، از جمله آسیبهای اجتماعی و رابطه دولت و ملت، ابعاد گوناگون رابطه دولت و ملت مورد بحث قرار خواهند گرفت. خوشبختانه از طرف جامعه علمی کشور هم استقبال خوبی شده و مقالات متعددی به این همایش فرستاده شده که در این همایش که به امید خدا در 31 فروردین و یکم اردیبهشت ماه، در دانشگاه علامه برگزار خواهد شد، عرضه خواهند شد؛ و ما امیدواریم که از این تلاش راهبردهای سیاستی در هر یک از این زمینهها حاصل شود و ما آنها را تقدیم به دولت و دولتمردان کنیم و امیدوار باشیم که شاهد اقدامات جدی در بهبود این روابط، و همزبان شدن و همدلانهتر شدن رابطه بین دولت و ملت باشیم.
دکتر محمدحسین پناهی در برنامۀ سمتوسو ، رادیو فرهنگ، 12-12-1394